/* expanded templates begin */ */ expanded template ends */

۱۴.۹.۸۷

مرگ پرنده


هفته گذشته عکس‏های مرگ یک پرنده ماده در اوکراین و واکنش پرنده نر در نشریات به چاپ رسید و ملیونها تن آنرا مشاهده کرده و گریستند. در این رابطه رضا مقصدی شعری سروده است که به همراه عکس های ذکر شده درج میشود
وقتی پرنده یی
از مهر ِ بی قرار ِ بهارش گسسته شد
باور کن ای درخت!یک شاخه، از جوانی ِ جانت شکسته شد.


در تصویر اول پرنده ماده زخمی روی زمین افتاده منتظر همسرش می باشد













در تصویر دوم پرنده نر برای همسرش با عشق و دلسوزی غذا می آورد












در تصویر سوم پرنده نر مجددا برای همسرش غذا می
آورد اما متوجه بی حرکت بودن وی می شود لذا شوکه شده و ميکوشد او را حرکت دهد













متوجه مرگ عشق خود می شود
وشروع به جیغ زدن و گریه می کند















در کنار جنازه همسرش می ایستد و همچنان به شیون می پردازد











در آخر مطمئن می شود که عشق به او باز نمی گردد لذا با غم و ناراحتی کنار جنازه وی آرام می ایستد










معنایِ مهربانِ معطر

زیبایی ِ شناور ِ شور ِ پرنده را
هم آسمانِ آینه می داند
هم جان ِ عاشقان.

وقتی پرنده یی
از مهر ِ بی قرار ِ بهارش گسسته شد
باور کن ای درخت!
یک شاخه، از جوانی ِ جانت شکسته شد.

وقتی پرنده یی
از یار و از دیار و غزل، دور مانده است
حتا
در واپسین حرارت ِ هستی
در جستجوی ِ بوی ِ نفس های جفت ِ خویش
آغوش ِ آرزوست.

یعنی
تنها نه در تغّزل ِ تابان ِ زندگی
در مرگ هم ، تمام ِ دلش خوشبوست.

3 دسامبر 2008

رضا مقصدی

Reza.maghsadi@gmx.de

هیچ نظری موجود نیست: