/* expanded templates begin */ */ expanded template ends */

۱۰.۳.۸۵

راحع به مهدوی کيا

دوست عزيزدر نوشته ات راجع به مهدوی کيا بدرستی نقدی از برخورد نشريات رژيم نمودی و نوشته ای آيا اينکه نشريه اعتماد گفته اين موضوع يک امر خصوصی است، اگر مهدوی کيا زن نيز بود چنين برخوردی داشت ولی متاسفانه فراموش کردی که برخورد برخی از دوستان و رفقای ما در انعکاس اين خبر بسيار منفی تر از نشريه اعتماد بود و اگر بايد در اين زمينه سيخونکی به نشريه اعتماد زده شود، آنوقت به خودمان بايد سيخونک بزرگتری بزنيم.

من شخصا مهدوی کيا را بعنوان يک فوتباليست بسيار تحسين ميکنم و معتقدم بهترين و موثرترين بازيکن ايران در چند سال اخير بوده و موقعيت وی هم در شهر هامبورگ و هم در جام آلمان هم بدليل توانايی هايش و هم بدليل رفتارش قابل مقايسه با ديگر بازيکنان ايرانی از قبيل دايی و هاشميان و کريمی و ديگران نيست ولی موضوع اينست که وی زن داشته و نميدانم کدام روايت صحيح است که با دختر ديگری ازدواج کرده يا او را صيغه کرده. من برخورد اروپاييها را با اين نوع مسايل که معتقدند در رابطه با اين امور قانون وجود دارد و ربطی ببازی فوتبال و موقعيت وی ندارد قبول دارم و نشريه اعتماد هم حداقل چون او مرد بوده برخورد درستی داشته. برخوردی که وقتی معلوم ميشود فرانسوا ميتران از دوست دخترش يک فرزند دارد و سالها اين امر را مخفی کرده بود موقعيت او را بعنوان يک سياست مدار برجسته زير سوال نميبرد و برخورد آمريکاييها که مسايل خصوصی زندگی ميتواند همه چيز را تحت الشعاع قرار دهد قبول ندارم ولی در چهارچوب نرم اين جوامع در چنين شرايطی هردو زن (يا در شرايط عکس آن هر دو مرد) ميتوانند بدرستی مدعی باشند و اگر او از زن دوم بچه دار شده باشد که اثبات درستی يا نادرستی اين ادعا دشوار نيست بايد هميشه مبلغ قابل توجهی بپردازد. و اگر هم بچه دار نشده باشد زندگی مشترک با وی حقوقی برای او بوچود مياورد. از نظر ارزشهايی که ما قبول داريم عمل کردن به چنين قوانينی هر چند ميتواند بضرر تيم فوتبال ايران باشد بايد مورد تاييد و حمايت ما قرار گيرد. اگر نشريه بيلد اين موضوع را بوسيله ای برای تمسخر ايرانيان تبديل ميکند بايد اين برخورد مورد نقد قرار گيرد و نه اينکه با انعکاس يک جانبه دعوا و حقه باز بودن و وسيله توطيه ناميدن دخترو ذکر اينکه او قبلا هم مبالغ قابل توجهی از شوهر اولش گرفته (کجای اين کار اشکال داشته. از شوهرش جدا شده و مطابق قوانين اروپا طرف ثروتمند تر بايد بخشی از داراييش را به طرف ديگر بپردازد) اصل ارزشهای مورد تاييد ما را زير سوال برد. وقتی زن و مرد با هم حد اقل چند ماه زندگی مشترک دارند، ديگر توطيه و برنامه ريزی در اين رابطه بسيارنا محتمل است و اگر هم باشد باز هم مساله را عوض نميکند

در اين زمينه متاسفانه دوستان و رفقای نزديک ما در انعکاس خبر احساسات ناسيوناليستی و ضديتشان با نشرياتی چون بيلد بر ارزشهای مورد قبولشان غلبه کرده و از نشريه اعتماد هم منفی تر برخورد کردند و عجيب تر آنکه برخی از رفقا و دوستان ما که در اين زمينه ها حساسيت بالا دارند اصلا حساسيتی نشان ندادند.

البته مورد نظر من اين نيست که اين موضوع را بيک بحث سياسی تبديل کنيم ولی تاکيد بر اينکه ارزشهایی که قبول داريم از منافعمان يا درست تر بگويم از منافع لحظه ایمان که دراين زمينه منافع ناسيوناليستی مان است بايد برتر باشد.

بررسی موضوع مهدوی کيا از لحاظ ارزشی در صلاحيت دادگاههای آلمان (و نه ايران) است و ربطی به ارزشهای وی بعنوان برجسته ترين فوتباليست ايران ندارد.

مهدی فتاپور

17.04

هیچ نظری موجود نیست: