آنچه برای من جالب بود فضای جلسه بود. شرکت کنندگان میخواستند بدانند آنزمان ما چه فکر میکردیم و چرا .بر خلاف جلسات دیگر که بخش مهمی دنبال دفاع از گذشته خود و متهم کردن دیگرانند، شرکت کنندگان سوالاتی میکردند برای روشن شدن مسائل. و با علاقمندی زیاد بحث را دنبال میکردند و آنگاه هم که به امروز برمیگشت آنها که همه خود را حزئی از جنبش سبز میدانستند دغدعه شان این بود که این چنبش چطور میتواند تداوم یابد. جمهوریخواهان در این رابطه چه فکر میکنند و دنبال رد این و یا تایید آن نبودند
ماه گذشته سفری دو هفته ای به شرق آمریکا داشتم . از واشتگتن با ماشین به نیویورک و سپس به تورنتو رفته و به واشنگتن بازگشتم. سفری بود پربار و به من خیلی خوش گذشت و علیرغم هوای بد که رانندگی را مشکل و در برخی موارد خطرناک میکرد سفر خیلی خوب و پرباری بود
یکی از بهترین قسمت های سفرم دیدار با دانشجویان دانشکاه واترلو در نزدیکی تورنتو بود. شهر واترلو یک شهر دانشگاهی است که صد و خورده ای کیلومتر با تورنتو فاصله دارد. دانشگاه این شهر خیلی معتبر است و بخصوص دانشگاه مهندسی آن از معتبرترین ها در آمریکای شمالی است و مهم آنکه تعداد زیادی از ایرانیان در این دانشگاه تحصیل میکنند چه آنان که به تورنتو مهاجرت کرده اند و بخصوص آنان که برای ادامه تخصیل از ایران آمده اند. چون سفر من حوالی شانزده آذر بود از طریق یکی از دوستانمان انجمنی که در این شهر فعال است از من خواست که برای سخنرانی با مضمون جنبش دانشجویی دیروز و امروز به این شهر بروم و من هم پذیرفتم.
روزی که باید میرفتم هوا بیست درجه زیر صفر بود و برف شدیدی همراه با باد میامد طوری که تمام تورنتو راه بندان بود. همه میگفتند منصرف شوم چون واترلو سردتر از تورنتو است و ممکنتست در راه بمانم ولی من که میدانم به هم خوردن یک برنامه که تعدادی برای ان زحمت کشیده اند چقدر نامطبوع است تصمیم گرفتم بروم و با همان سرعت مورچه و بعضی وقت ها یواشتر از مورچه خودم را رساندم به محل و خوشبختانه میان برف ها گیر نکردم
سازمان دهندگان جلسه تعدادی از پیشگامیهای زمان انقلاب بودند که سالهاست در کانادا ساکنند باضافه تعدادی از دانشجویان از ایران آمده و شرکت کنندگان در جلسه اکثرا زیر سی سال بودند و اخیرا از ایران امده بودند. سالن تقریبا پر بود و فکر کنم حدود صد و پنجاه نفر یا بیشتر آمده بودند.
آنچه برای من جالب بود فضای جلسه بود. شرکت کنندگان میخواستند بدانند آنزمان ما چه فکر میکردیم و چرا .بر خلاف جلسات دیگر که بخش مهمی دنبال دفاع از گذشته خود و متهم کردن دیگرانند، شرکت کنندگان سوالاتی میکردند برای روشن شدن مسائل. و با علاقمندی زیاد بحث را دنبال میکردند و آنگاه هم که به امروز برمیگشت آنها که همه خود را حزئی از جنبش سبز میدانستند دغدعه شان این بود که این چنبش چطور میتواند تداوم یابد. جمهوریخواهان در این رابطه چه فکر میکنند و دنبال رد این و یا تایید آن نبودند
بجث آنقدر حوب پیش رفت که بجای دو ساعت، چهار ساعت طول کشید و بیاد سالن را تحویل میدادند بعد هم به حانه یکی از دوستان که از پیشگامیهای آنزمان بود رفتیم (حدود بیست نفر) و تا ساعت چهار صبح بیدار نشستیم. من که فقط قرار بود دو روز و نیم تورنتو باشم و قصد داشتم بروم جلسه و شب برگردم عملا یکروز از اقامتم به این جلسه اختصاص یافت ولی خیلی راضی بودم
رفتن به واترلو یکی از بهترین قسمت های سفرم بود
ماه گذشته سفری دو هفته ای به شرق آمریکا داشتم . از واشتگتن با ماشین به نیویورک و سپس به تورنتو رفته و به واشنگتن بازگشتم. سفری بود پربار و به من خیلی خوش گذشت و علیرغم هوای بد که رانندگی را مشکل و در برخی موارد خطرناک میکرد سفر خیلی خوب و پرباری بود
یکی از بهترین قسمت های سفرم دیدار با دانشجویان دانشکاه واترلو در نزدیکی تورنتو بود. شهر واترلو یک شهر دانشگاهی است که صد و خورده ای کیلومتر با تورنتو فاصله دارد. دانشگاه این شهر خیلی معتبر است و بخصوص دانشگاه مهندسی آن از معتبرترین ها در آمریکای شمالی است و مهم آنکه تعداد زیادی از ایرانیان در این دانشگاه تحصیل میکنند چه آنان که به تورنتو مهاجرت کرده اند و بخصوص آنان که برای ادامه تخصیل از ایران آمده اند. چون سفر من حوالی شانزده آذر بود از طریق یکی از دوستانمان انجمنی که در این شهر فعال است از من خواست که برای سخنرانی با مضمون جنبش دانشجویی دیروز و امروز به این شهر بروم و من هم پذیرفتم.
روزی که باید میرفتم هوا بیست درجه زیر صفر بود و برف شدیدی همراه با باد میامد طوری که تمام تورنتو راه بندان بود. همه میگفتند منصرف شوم چون واترلو سردتر از تورنتو است و ممکنتست در راه بمانم ولی من که میدانم به هم خوردن یک برنامه که تعدادی برای ان زحمت کشیده اند چقدر نامطبوع است تصمیم گرفتم بروم و با همان سرعت مورچه و بعضی وقت ها یواشتر از مورچه خودم را رساندم به محل و خوشبختانه میان برف ها گیر نکردم
سازمان دهندگان جلسه تعدادی از پیشگامیهای زمان انقلاب بودند که سالهاست در کانادا ساکنند باضافه تعدادی از دانشجویان از ایران آمده و شرکت کنندگان در جلسه اکثرا زیر سی سال بودند و اخیرا از ایران امده بودند. سالن تقریبا پر بود و فکر کنم حدود صد و پنجاه نفر یا بیشتر آمده بودند.
آنچه برای من جالب بود فضای جلسه بود. شرکت کنندگان میخواستند بدانند آنزمان ما چه فکر میکردیم و چرا .بر خلاف جلسات دیگر که بخش مهمی دنبال دفاع از گذشته خود و متهم کردن دیگرانند، شرکت کنندگان سوالاتی میکردند برای روشن شدن مسائل. و با علاقمندی زیاد بحث را دنبال میکردند و آنگاه هم که به امروز برمیگشت آنها که همه خود را حزئی از جنبش سبز میدانستند دغدعه شان این بود که این چنبش چطور میتواند تداوم یابد. جمهوریخواهان در این رابطه چه فکر میکنند و دنبال رد این و یا تایید آن نبودند
بجث آنقدر حوب پیش رفت که بجای دو ساعت، چهار ساعت طول کشید و بیاد سالن را تحویل میدادند بعد هم به حانه یکی از دوستان که از پیشگامیهای آنزمان بود رفتیم (حدود بیست نفر) و تا ساعت چهار صبح بیدار نشستیم. من که فقط قرار بود دو روز و نیم تورنتو باشم و قصد داشتم بروم جلسه و شب برگردم عملا یکروز از اقامتم به این جلسه اختصاص یافت ولی خیلی راضی بودم
رفتن به واترلو یکی از بهترین قسمت های سفرم بود
۳ نظر:
سلام آقای فتاپورکاش ازسفرتون و نتایج صحبتهایتان دردانشگاه بیشترمی گفتید برای انانکه انجا نبودندخوشحال می شدم بیشترمی شنیدم.بهرحال مرسی.
سلام.امروز خواندن صفحه ویژه بی بی سی در مورد جنبشهای چریکی در ایران و مقاله زیبای خانم سطوت مرا به اینجا کشاند .از صبح کم وبیش دارم مطالبتان را میخوانم.در کنار قلم زیبا گستردگی افکارتان هم برایم جالب است.ضمن آنکه نقل خاطراتتان از جوانی پرشورتان بی نهایت مرا شیفته کرد.
موفق باشید و پایدار.
سلام
نوشته ی شما در سایت گویا رو خوندم
عااااالی بود
خسته نباشید
ارسال یک نظر